اگر بهدنبال معنا هستید به نشانهها مراجعه کنید
نگاهی به کتاب فرهنگ توضیحی نشانه و معنا
در دو دهه اخیر شاهد رشد و توسعه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی و اجتماعی و هنر بودیم که به خلق و تولید برخی مفاهیم مشترک منجر شده که به فهمپذیری گفتمانهای اندیشهای کمک میکند. نشانهشناسی یکی از آنهاست که نقشی محوری در حوزههای میانرشتهای دارد و در تولید و فهم معنا به کار میآید. اساسا رابطه بین نشانه و معنا یکی از مهمترین ساحتهای فهمپذیری در مطالعات میانرشتهای است. امروزه فهم متن در ادبیات، هنر و علوم اجتماعی بهشدت وابسته به درک نسبت نشانه و معناست و اندیشمندان و منتقدان این رشتهها به میانجی نشانهشناسی به رمزگشایی از معنا در متون دست میزنند. درواقع تأویل متن و رویکردهای تفسیرگرا در علوم اجتماعی و انسانی بهشدت متکی به نشانهشناسی و انواع آن و مفاهیم برساختهشده در آن است. نشانهشناسی علمی است که به بررسی انواع نشانهها، عوامل حاضر در فرآیند تولید و مبادله و تعبیر آنها و نیز قواعد حاکم بر نشانهها میپردازد. نشانه چیزی است که بر غیر خود دلالت دارد. دانش نشانهشناسی بررسی معناسازی، فرآیند شکلگیری نشانهها و فهم ارتباطات معنادار است. نشانهشناسی شامل مطالعه ساخت و شکلگیری نشانهها، اشارات، دلالتها، نامگذاریها، قیاسها، تمثیلها، استعارهها و رمزگانهای ارتباطی است. نشانهها بر پایه روش یا رمزگان مورد بهره برای انتقالشان دستهبندی میشوند که میتواند آواهای خاص، علامتهای الفبایی، نمادهای تصویری، حرکات بدن یا حتی پوشیدن یک لباس ویژه باشد. هرکدام از اینها برای رساندن پیام، ابتدا باید توسط گروه یا جامعهای از انسانها بهعنوان حامل معنایی خاص پذیرفته شده باشند. آنچه اهمیت دارد این است که نشانهشناسان نشانهها را جدا از هم مطالعه نمیکنند، بلکه توجه خود را به مطالعه شکلگیری، مبادله معنا در متون، گفتمانهای مختلف و در سطوح همزمانی و در زمانی معطوف کردهاند. ازسویدیگر «معناشناسی» دانش بررسی و مطالعه معانی در زبانهای انسانی است. بهطورکلی، بررسی ارتباط میان واژه و معنا را معناشناسی میگویند. مفاهیم زبانشناسی و زبانشناسی معنایی، بررسی معانیای است که توسط انسانها برای نشاندادن خودشان در طول زبان استفاده میشود. دیگر اَشکال معناشناسی زبانهای برنامهریزیشده، منطقهای مجرد و نشانهشناسی را شامل میشود. دیدگاه گفتمانی با رویکرد نشانه- معناشناختی معتقد است که تولیدات زبانی تابع فرآیندی پیچیده هستند که عوامل نشانه- معنایی بسیاری در آن دخیل هستند. در چنین دیدگاهی، برخلاف روشهای مطالعه ساختگرایی که تولیدات زبانی را ابژههایی بیرونی و مستقل از تولیدکننده آن میدانستند، آنچه دارای اهمیت است نوعی حضور و موضع گفتمانی است که پویا و دینامیکبودن آن همواره ما را با نوعی جهتگیری گفتمانی، بسط روابط، تعامل بین نیروهای همسو یا همگرا و ناهمسو یا واگرا سوق میدهد. واقعیت این است که در جهان آکادمیک امروز، فهم نشانه-معناشناسی یک ضرورت علمی است. اگر دانش بشری را کنشی آگاهانه در تولید و فهم معنا بدانیم، اهمیت و ضرورت نشانه و نشانهشناسی بهمثابه ابزاری برای فهم یا تولید معنا روشن میشود. اساسا موضوع مهم در مسئله کارکرد نشانهها، بحث تولید معنا و چگونگی معنادار شدن جهان توسط نظام نشانههاست. معنا، مفهومی است که یک نشانه بیانگر آن است و مفهومی است که موضوع یک فکر میتواند به آن ارجاع داده شود. معنا در نشانهشناسی اهمیت فراوانی دارد زیرا اساساً نشانهها بدون درک معانی آنها فاقد هرگونه ارزشی هستند. پس اینکه معنا چگونه ساخته میشود، دغدغه اصلی نشانهشناسان است. نشانهشناسی یکی از بهترین روشهای کارآمدی است که با ایجاد معنی یا به تعبیر رولان بارت با «فرآیند معنیدار شدن» سر و کار دارد. باید به خاطر داشته باشیم که نشانهها در واقع چیزی را به خاطر میآورند یا مورد اشاره قرار میدهند که هم اکنون(در لحظه برخورد با نشانه) غایب هستند. مهمترین اصلی که در نشانهشناسی باید مورد توجه قرار گیرد، این است که معنا یا معانی در نشانهها طی فرایندِ تفسیری و تعبیری که ما آغاز میکنیم، ایجاد میشوند و واقعیتهایی از پیش موجود و مستقل نیستند.
کتاب «فرهنگ توضیحی جهان نشانه و معنا» که توسط نشر لوگوش منتشر شده است محصول ۲۰سال تجربه کاربردی و پنج سال تلاش پیوسته پژوهشی اساتیدی باتجربه در این حوزه است. این فرهنگ، کارکردی بینرشتهای دارد و برای دانشجویان و پژوهشگران رشتههای زبانشناسی، هنر، معماری، موسیقی، ادبیات، فضای شهری، محیطزیست و… تبیین شده است. درواقع حوزه نشانه و معنا که در این فرهنگ به آن پرداخته شده است سه ویژگی بسیار مهم دارد. اول اینکه قبل از هر چیز این حوزه میانرشتهای محسوب میشود، چراکه نشانهها و معناها کنشهایی هستند که در همه گفتمانهای کلامی، تصویری، معماری، موسیقایی و… وجود دارند و علوم مختلف، هم در بیان نظری دیدگاه خود و هم در روششناسی خود، راهی جز استفاده از آنها ندارند. دوم اینکه ویژگی دیگر این حوزه این است که هم در فرآیند شکلگیری متون (جریان تولید معنا) نقش فعال دارد، هم اینکه در فرآیند خوانش و تحلیل همان متون (دریافت معنا) و گفتمانها نقشی اساسی ایفا میکند. همچنین در این فرهنگ سیر تحول نشانهمعناها نیز بهخوبی نشان داده شده است؛ چراکه از محدودترین تا گستردهترین سطح را در برمیگیرند؛ به دلیل همین ویژگی، مباحث از نشانهشناسی آغاز شده و به نشانهمعناشناسی گفتمانی و عملگرا میرسد و بالاخره در این فرهنگ، نشانهمعناها هم درون متن و گفتمان، هم در رابطه انسان با جهان تبیین میشوند. به همین دلیل از گفتمان عبور کرده و به عرصه میدان کنشهای بیرونی قدم میگذارد. این کتاب برای همه کسانی که در حوزههای گوناگون علوم انسانی و اجتماعی و البته هنر فعالیت میکنند بهعنوان یک کتاب مرجع و راهنما میتواند راهگشا باشد که برای فهم واژهها، اصطلاحات و مفاهیمی که به نشانهشناسی و معنا مربوط میشوند، میتوان به آن رجوع کرد. این کتاب محصول یک کار گروهی است و در تألیف این فرهنگ، اساتیدی مثل پرفسور حمیدرضا شعیری (استاد دانشگاه تربیتمدرس، نشانه معناشناس بینالمللی و متخصص گفتمانشناسی)؛ دکتر بهروز محمودی بختیاری (دانشیار پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران، مدرس و پژوهشگر حوزه مطالعات زبان، گفتمان و آثار هنری)؛ دکتر مهدی سبزواری (استادیار دانشگاه پیامنور، پژوهشگر حوزه روایتشناسی و زبانشناسی تعاملی) نتیجه سالها تجارب علمی و تلاش پژوهشی خود را محقق کردهاند. کتاب به شکل دقیق و شفافی به تفکیک مفاهیم مرتبط با نشانه و معنا پرداخته و مفصلبندی شده است. کتابی که برای هر محقق و پژوهشگری که در رشتههای علوم انسانی بهویژه در زمینه نشانهشناسی و معنا، یک کتاب راهنمای خوب است.