از روزنامه آرمان ملی: چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱
«بهخاطر پسرم»، روایتی از یک ماجرای واقعی است که نویسنده با آن برخوردی کاملا داستانی داشته است. به این معنی که توانسته با انتخاب یک نقطه مناسب برای ورود به واقعهای مهم از زندگی کاراکتر اصلی که زنی جوان با سه فرزند است و سپس با انتخاب و گزینش حوادث و رخدادهای موثر و مهم در جهت پیشبرد ماجرا و همچنین گذاشتن نقطه پایان در مناسبترین جای واقعه، بخشی از زندگینامه شخصیت را تبدیل به داستانی پرکشش نماید که با زبانی ساده به نگارش درآمده است.
همه چیز از یک بزنگاه آغاز میشود که یکسر در «ترس» و یک سر در «امید» دارد. یا بهتر بگویم از یک موقعیت دشوار آغاز میشود که شخصیت اصلی واقعه، به عنوان «مادر» بایستی مهمترین تصمیم زندگیاش را بگیرد و همه عواقب آن را به جان خریدار شود. این موقعیت دراماتیک جوهر اصلی حرکت شخصیت و همچنین پیشرفت وقایع است. اما این همه آن چیزی نیست که «بهخاطر پسرم» را خواندنی و جذاب مینماید. رفتار قصهپردازانه نویسنده با یک واقعه به ارائه تصاویری قدرتمند از یک واقعه انجامیده است.
از این رو همچنانکه غرق در سرگذشت زنی میشویم که در حال تلاش و مبارزهای بیامان برای رسیدن به هدف است و به شکل شگفتانگیزی خستگیناپذیر، تصاویر به واسطه کلمات در ذهن ما ساخته میشوند. تصاویری که قدرتشان را هم از شیوه واقعنگاری و هم از واژههای بهکار رفته در جملات و هم از اصل واقعه دارند. «راه رفتن در آن جنگل تاریک وحشتناک بود. گاهی صداهای عجیبوغریبی میآمد. صدای جغد و دیگر حیوانات. از شدت تاریکی نمیتوانستم جلوی پایم را ببینم. نمیدانستم که قدمهایم را کجا میگذارم. چندین بار پایم به شاخه و چوبهایی گیر کرد و محکم زمین خوردم و محمدحسن که بغلم بود با من به زمین افتاد.» نویسنده کاملا بر اصل واقعه متمرکز است و به رغم آنکه ظرفیت پرداختن به رویدادهای حاشیهای چنانکه در واقعنگاریها مرسوم است را دارد، اما از پرگویی پرهیز میکند و در عوض مانند هر واقعنگاری «بهخاطر پسرم» مملو از اطلاعات پراکنده و جزئیات جالب توجه است که مربوط میشود به تجربه مهاجران از سرزمینهایی که پشتسر میگذارند و رفتار انسانها و مواجهه با جوامع و فرهنگهای دیگر.
در روایت بهار رستمپور، نیز در نهایت یک جامعه بزرگ انسانی را میبینیم که در آن هیچ مرزی نمیتواند شیوه انسان بودن را تعریف کند جز خود انسانیت. از این منظر به نظرم «بهخاطر پسرم» روایتی درباره مرزهایی است که فاصلهها را تحمیل میکنند و در نهایت نیز نشان میدهد که مرزی اگر باشد در غیاب هرگونه وجدان و انسانیت است که شکل میگیرد. این اثر، به تازگی از سوی نشر لوگوس منتشر شده و در دسترس است.